تموم جانوران وقت جفت گیریشون که میشه میرن جفت میگیرن !
و اما ایرانیا وقتی طبق احتیاجات طبیعی نیاز به جُفت پیدا می کنن :
۲۰ سالگی : آخه تو از زندگی چی میفهمی جوجه ؟!
۲۱ سالگی : دَرسِت رو بخون ، زر اضافه نزن
۲۲ سالگی : بدو برو سربازی تا سر حال بیای
۲۳ سالگی ( حین خدمت ) : به علت وجود کافور در غذا ، عملاً نیاز به جفت میپَره !
۲۴ سالگی : تحصیلات داری آخه ؟ به چه رویی میخوای بری زن بستونی ؟
۲۵ سالگی ( داخل دانشگاه ) : با شمام ، خانوم و آقا ، تشریف بیارین حراست
۲۶ سالگی : هنوز در حال ادامه تحصیلات
۲۷ سالگی : کماکان ادامه ی تحصیل … ( چند باری بازداشت توسط نیروی محترم گشت ارشاد )
۲۸ سالگی ( پایان تحصیلات ) : شغلت کو ؟ کارت کو ؟ پس اندازت کو ؟
۲۹ سالگی : دلار رفته بالا ، سکه رفته بالا ، زن گرفتن دیگه به صرفه نیس . هم خودم بدبخت میشم ، هم زنم
۳۰ سالگی : کی حال ازدواج داره دیگه ؟ … بیخیال !
۳۱ سالگی …
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
ازدواج,عروسی کردن,داستان عاشقانه,جفت گیری,مطالب عاشقانه,,